کودک و سوگ مرگ نزدیکان
مرگ والدین ، یکی از دردناک ترین اتفاقهایی است که بیشک هر کس درطول زندگی خود با آن روبرو میشود . اما کودکان مواجههای متفاوت با این مسأله دارند و توضیح مقولهی مرگ والد یکی از چالشهایی است که ممکن است بزرگترها با آن روبرو شوند. بزرگترین سوال ممکن این است که چه نوع برخوردی با کودک داغدار کمترین آسیب را به او وارد میکند؟
-
جوابهای درست به کودکان داغدار
مرگ اتفاقی ناگهانی است که با تمام بزرگی و تلخی خود بهپایان میرسد و پس از آن، بازماندگان خود را با فقدانی که بهوجود آمده است تطبیق میدهند. بنابراین مرگ استرسی نیست که هر روز بهوجود بیاید، زیرا کسی که میمیرد دیگر باز نمیگردد و برای همیشه از میان رفته است. باید به کودک بگوییم که او به بهشت رفته است؛ به یک جای خوب. درباره بهشت و خدا برای او صحبت کنیم و به صورتی روشن به او بفهمانیم که عزیزِ از دسترفته دیگر باز نمی گردد.
طبیعی است که فرزند ما از این گفتهها ناراحت میشود. این استرس و نگرانی یکباره وارد میشود و سپس فرزندمان خود را با موقعیت جدید وفق میدهد. اما اگر بگوییم کسی که رفته یک روز بازمیگردد، اول باید جواب دهیم کی؟ و دوم اینکه چرا بازنگشت؟ هر دروغی همیشه دروغهای بعدی را بههمراه میآورد.
میتوانیم بگوییم او برنمیگردد ولی یکروزی ماهم پیش او خواهیم رفت. حتی دلیل گریه و سوگواریمان را برایشان شرح دهیم و به او بگوییم که انسانها ارزش دارند و بااهمیت هستند و دلمان برایشان تنگ میشود.
-
تفاوت طلاق با مرگ یکی از والدین
در صورت مرگ یکی از والدین، مشکلات دیگری بروز میکند؛ به این معنی که مشکلات بعد از طلاق در خانواده با مشکلاتی که بهدنبال فوت پدریامادر رخ میدهد، بسیار متفاوت است. مرگ پایان همه چیز برای آن فرد محسوب میشود. بهدنبال فوت پدر یا مادر، استرس بسیار بزرگی در زندگی کودک بهوجود میآید، اما در عین حال پایان زندگی و حیات آن والد است و کودک باید خود را با این فقدان سازگار کند و در این مورد ما شاهد استرسهای پیدرپی مثل آنچه در طلاق رخ میدهد نخواهیم بود.
حتی تحقیقات نشان میدهد کودکی که یکی از والدین خود را از دست میدهد، در صورتی که زندگی برای او بعد از این واقعه طوری فراهم باشد که بتواند از یک جایگزین ثابت و دائمی برخوردار شود و آن فردِ جایگزین تمام آن کفایتهای لازم را داشته باشد که والد از دسترفته داشته است، کودک آسیب کمتری میبیند تا کودکی که والدینش از یکدیگر جدا شدهاند. طلاق، استرسهای بیشتری را به کودک منتقل میکند.
-
ترس از مرگ والد دیگر
کودکان پس از اینکه دربارهی مرگ کسی چیزی میشنوند یا مرگ حیوان خانگی یا پرندهای را میبینند، ترسِ از دستدادن والدینشان در آنها بیدار میشود. آنها میترسند که مبادا والدین خود را از دست بدهند و تنها بمانند. در اینجا پرسشهایی در ذهنشان مطرح میشود و دربارهی مرگ سوال میپرسند.
مثلا: از والدین خود میپرسند که آیا شما هم میمیرید؟
در این موارد باید حتماً به کودک اطمینان داد که او به این زودی والدین خود را از دست نخواهد داد. مثلاً میتوان به او گفت که من برای مدت زیاد-زیاد-زیاد-زیاد-زیاد-زیادی…. زنده خواهم بود تو هم برای مدت زیاد-زیاد-زیاد-زیاد-زیادی….. زنده خواهی ماند.
هرگز مرگ را با خوابیدن مقایسه نکنید و نگویید مرگ هم مثل خوابیدن است. چرا که در این صورت کودک از خوابیدن خواهد ترسید. او خواهد ترسید که مبادا بخوابد و دیگر بیدار نشود. بنابراین خواب و مرگ را نباید یکی بدانیم. از دستورات دینی که مناسب درک کودک است میتوان استفاده کرد و اورا به آرامش برسانیم.
-
میتوان کودک را به مراسم عزاداری برد؟
بهتر است کودکان کوچکتر از ۶ سال در چنین مراسمی شرکت نکنند. دیدن صحنههایی که عدهای خود را میزنند و بلندبلند گریه میکنند و رفتارهای غیرعادی از خود نشان میدهند، برای کودک مناسب نیست.
اگر به کودک فرصت عزاداری بدهیم که گریه کند و احساس خود را نشان دهد، در واقع از سوگ بهتاخیرافتاده یا واکنشهای جسمانی و حتی بیماریهای جسمانی پیشگیری کردهایم. گریه برای فرد متوفی، نشان میدهد که به او علاقهمند بودهایم و برای ما ارزشمند بوده است و برای او دلتنگی میکنیم. چنانچه این کار را نکنیم، کودک متوجه نمیشود که افراد برای یکدیگر از ارزش خاصی برخوردارند.
-
آیا کودکی که یکی از والدین خود را از دست داده است، به توجه ویژهای نیاز دارد؟
بلی. کودکانی که یکی از والدین خود را از دست دادهاند بسیار حساس و مضطرباند. آنها میترسند که مبادا ولی دیگرشان را هم از دست بدهند. اینگونه کودکان نسبت به سلامتی ولی خود بسیار حساس میشوند. زمانی که از ولی خود دور هستند، همیشه نگرانند که مبادا او را از دست بدهند. لازم است والدی که با کودک زندگی میکند نسبت به سلامتی خود توجه زیادی به خرج دهد تا فرزندش اطمینان پیدا کند که اتفاقی برای او نخواهد افتاد.
گرداوری: مژگان موسی پور
منبع: کلیدهای تربیت کودکان و نوجوانان (پاسخ به والدین) دکتر سیما فردوسی