نیازهای روانی کودکان کم شنوا و ناشنوا را فراموش نکنیم
ناشنوا یا کمشنوا بودن کودک به این معنا نیست که او حتماً از اختلالات روانی رنج میبرد. برخی عوامل بیرونی مانند طلاق ممکن است بر مشکلات کودک بیافزاید و او را با مسائل چالشبرانگیزی روبرو کنند. در حقیقت وقتی یک عامل استرسزا به کودک اضافه میشود، زمینه آسیبهای جدید را فراهم میکند. یعنی ترکیبی از عوامل روانشناختی، بیولوژیکی و اجتماعی است که کودک را بیش از بقیه جمعیت عمومی در معرض خطر قرار میدهد. البته برخی مشکلات وجود دارند که به عنوان جنبههای ثانویه ناشنوایی یا کمشنوایی مطرح میشود. مانند کمبود عزتنفس، نداشتن خودنگاره مثبت، درونگرایی و برخی مشکلات رفتاری و ارتباطی.
-
عزت نفس پایین
برخی کودکان از کمشنوایی رنج میبرند. ممکن است مشکل کمشنوایی در این کودکان دیرتشخیص داده شود. به دلایل مختلفی از قبیل عدم توجه والدین و یا اعتیاد و بزهکاری والدین. این گروه از والدین معمولاً نمیتوانند توجه کافی به کودک داشته باشند و از مشکلات او بیخبرند. در این صورت کودک با اینکه درست و غلط را تشخیص میدهد و از عملکرد خوبی برخوردار است اما ناگهان در مورد خود دچار باورهای اشتباهی میشود و میپندارد که دیوانه شده است. در حالیکه مشکل او فقط کمشنوایی است. پدر و مادرهای بیتوجه، با کودک کمشنوا رفتار خوبی ندارند و شاید او را کمهوش و کودن بدانند. در نتیجه کودک با آسیبهای شدیدی روبرو میشود تا زمانیکه کمشنوایی او تشخیص داده شود. حداقل آسیبهای کودک به عزتنفس او ختم میشود. افسردگی،پرخاشگری و خودانگارهی ضعیف در ردیف آسیبهای بعدی قرار میگیرند.
-
مشکلات ارتباطی
مشکلات ارتباطی از جمله مسائلی است که کودک ناشنوا یا کمشنوا تجربه میکند. وقتی کودک در تعامل با دیگران به شکلی خودبهخودی مشکل دارد، مشکلات ثانویه خود را ظاهر میکنند. مشکلاتی از قبیل انزوای اجتماعی، اختلالات یادگیری و افسردگی. بهعلاه این کودکان برای اجرای تکالیف و وظایف مختلف بایستی از مجموعهای از حواس دیگرشان استفاده کنند. این کار انرژی زیادی از آنها میگیرد که موجب خستگی زیاد و یا اضطراب و افسردگی در آنها میشود. به این ترتیب آنها در برابر آسیبهای روانی حساس و مستعد میشوند.
-
مشکلات رفتاری
بروز مشکلات رفتاری، بخش بعدی آسیبهای روانی را تشکیل میدهد که ممکن است کودکان ناشنوا یا کمشنوا از آن رنج ببرند. برخی از این مشکلات مانند بیشفعالی یا پرخاشگری ممکن است ریشه در مشکلات درونی کودک داشته باشند. یعنی اضطراب، افسردگی یا برخی مشکلات یادگیری که بایستی حتماً مورد بررسیهای بالینی قرار بگیرند. البته توجه داشته باشید که افسردگی در کودکان، به صورت تحریکپذیری زیاد بروز میکند. اگر مشکلات رفتاری کودکان ناشنوا و کمشنوا زود مورد توجه قرار گیرد، به راحتی میتواند قابل درمان باشد. برای رواندرمانی این کودکان، درمانگران بایستی دستورالعملهای کوتاه و سادهای ارائه کنند و والدین را درگیر کار کنند زیرا اگر والدین در مسیر اصلاح رفتاری این کودکان، همکاریهای لازم را نداشته باشند، روند درمان به هیچوجه با موفقیت انجام نمیشود.
-
تفاوت، ناتوانی نیست
کودکان ناشنوا یا کمشنوا تفاوتهای خود را به عنوان یک مساله منفی درک میکنند. این مساله باعث میشود آنها یک تصویر منفی از خودشان در ذهن بسازند. همچنین این کودکان اغلب منزوی، خجالتی و کمحرف هستند. چون این کودکان اغلب به نیروهای درونی خود اکتفا میکنند زیرا از حس شنوایی محروم هستند. ممکن است بیشتر گوشهگیری کنند و از بازی با کودکان دیگر منصرف شوند. والدین بایستی در این شرایط مداخله کنند و کودک را تشویق به بازی و ارتباط با همسالان خود کنند.
مساله دیگر این است که به طورکلی بیان احساسات برای کودکان سخت است. این مساله برای کودکان ناشنوا یا کمشنوا به مراتب سختتر است. بسیاری اوقات آنها احساسات خود را بیان نمیکنند و این مساله موجب آسیبهای مختلف میشود. در این مسیر، والدین،آشنایان، مربیان و معلمان بایستی به این کودکان توجه لازم را داشته باشند و همیشه جویای احوال و احساسات آنها باشند. کودک بایستی در محیطی باشد که کنجکاوی او برانگیخته شود و سوالات مختلفی را طرح کند. همچنین از سوی مربی و والدین مورد توجه مستمر قرار گیرند، به طوری که درباره مسائل مختلف، همیشه نظر او را جویا شوند و از پیشنهادات و انتقادات مختلف کودک باخبر شوند.
بهطورکلی والدین کودکان کمشنوا و ناشنوا باید به این کودکان بیاموزند که هر انسانی نقصهایی دارد و همه باید نقصهای خودرا بپذیریم و همانگونه که هستیم، خود را دست داشته باشیم، زندگی کنیم و با دیگران ارتباط برقرار کنیم. والدین بایستی سیستمهای حمایتی برای کودک خود ایجاد کنند. یعنی به او آموزش دهند چگونه بر انواع آسیبها و تهدیدهای مختلف غلبه کنند.
ترجمه و گرداوری: مهرنوش خالقی
منبع:
https://leader.pubs.asha.org/doi/full/10.1044/leader.FTR1.07052002.4