چالشهای خواهر یا برادر کوچکتر
رنجهای کودک کوچکتر که میخواهد مثل خواهر یا برادرش باشد شاید در یک مهمانی یا در مهد کودک، خواهر و برادری را دیده باشید که کودک کوچکتر دائما به بزرگتر وابسته است. به خصوص اگر والدینشان آنها را وابسته یکدیگر کرده باشند. مثلا به هر علتی، همیشه آنها را با هم در نظر گرفته باشند و مستقل بودن هر کودک را به تنهایی، جدی نگرفتهاند. در اینجا چالشهایی که کودکان کوچکتر از سر میگذرانند را شرح میدهیم.
۱-همیشه بچه کوچکتر باقی میماند
فرقی نمیکند که چند سالش شود. ۸ سال یا ۱۸ سال. اغلب اوقات از نظر دیگر افراد خانواده او کوچک است و نیاز به مراقبت و نگهداری دارد. در بسیاری از خانوادهها این اتفاق رخ میدهد و کوچکترین عضو خانواده، شاید بیش از حد مورد حمایت و نگرانی خانواده قرار گیرد. اغلب اوقات ممکن است این کودکان در شرایط سخت بلافاصله گریه کنند زیرا متوجه شدهاند که با گریه کردن کارشان راه میافتد و سریع مورد حمایت قرار میگیرد.
۲-تمسخر و توهین از طرف خواهر و برادر بزرگتر
اگر خانواده کودک کوچکتر را دائما مورد حمایتهای بیشازحد قرار دهند، ممکن است کودک احساس ضعف و ناتوانی کند و این مساله را در مورد خودش بپذیرد و شاید دائما دست نیازش به سمت دیگران دراز باشد. از اینرو ممکن است خواهر و برادرهای بزرگتر او را مورد تمسخر و توهین قرار دهند. مثلا برای او نامهای خندهدار و مستعار انتخاب کنند که این کار آسیبهای زیادی به کودک وارد میکند.
۳-حق انتخابهای از پیش تعیین شده
خیلی وقتها اتفاق میافتد که کودک کوچکتر مجبور است لباسهای استفاده شده خواهر یا برادر بزرگترش را بپوشد، با اسباببازیهای قدیمی آنها بازی کند و به مدرسه یا مهد کودکی که آنها میروند، برود. یعنی درباره موارد بسیاری، والدین پرونده جدیدی برای او باز نمیکنند و از او درباره انتخاب و سلیقهاش سوالی نمیپرسند. البته شاید در بعضی خانوادهها کاملا برعکس باشد و همه انتخابها حول محور کودک کوچکتر بچرخد. این حالت نیز برای کودک کوچکتر مضر است و او بعدها متحمل فشارهای زیادی میشود. از قبیل اینکه یا نمیتواند تصمیم بگیرد و یا نمیداند اصلا چه چیزی نیاز دارد؟ اما در خانوادههایی که انتخابها و سلیقه کودک کوچکتر اغلب جدی گرفته نمیشود، کودک احساس استقلال، اعتمادبهنفس و عزتنفس کمتری را تجربه میکند.
۴-همیشه باید حرف گوشکن باقی بمانند
از آنجاییکه اعضای خانواده آنها را کوچکتر و در معرض خطر میدانند، همیشه به آنها توصیه میکنند که از خواهر یا برادر بزرگتر خود پیروی کنند و به حرف آنها گوش کنند. گاهی اتفاق میافتد که کودک کوچکتر که دائم در پی تقلید و پیروی از خواهر یا برادر بزرگترش است، ناگهان خودش را ناتوان و درمانده میبیند. مثلا اگر بخواهد از خواهر یا برادر بزرگترش تقلید کند و موفق نشود، گریه و زاری میکند زیرا او دائما به دنبال این است که مورد تایید واقع شود و وجودش به رسمیت شناخته شود. اگر تواناییهای فردی او به تنهایی دیده نشود و دائم بخواهیم او را در مقایسه با خواهر یا برادر بزرگتر خود قرار دهیم، ناخواسته موجب آسیبهای زیادی به کودک میشویم.
مهرنوش خالقی