پنج راهکار برای پرورش یک کودک مستقل

بیشتر کتاب‌های تربیت کودک به ما می‌گویند که یکی از مهم‌ترین اهداف و  وظایف  والدین کمک به کودک برای شناخت و به‌دست آوردن «استقلال» است. اما  ما چگونه می‌توانیم به کودکمان کمک کنیم تا شخصیتی جدا و مستقل داشته‌ باشد؟ شاید در نگاه اول پاسخ به این سوال سخت باشد، اما شما با تغییر برخی رفتارها و کلماتتان می‌توانید خیلی زود فرزندی مستقل داشته باشید.

  • بگذارید کودک مالک بدن خود باشد

از کنار زدن مداوم موها، راست کردن شانه‌‌ها، تکاندن خاک لباس و دوباره مرتب کردن یقه ‌کودکتان خودداری کنید. کودکان این وسواس بیش از حد را تجاوز به خلوت جسم خود تلقی می‌کنند، ضمن آنکه شما با احترام به آنها فرصت یادگیری مسائل مربوط به تربیت جنسی و مالکیت او بر تمام بدنش را فراهم می‌کنید.

  • خودتان را از جزئیات زندگی کودک دور نگاه دارید.

تعداد کمی از کودکان از شنیدن جملاتی مانند «چرا وقتی نقاشی می‌کشی، دماغتو می‌چسبونی به کاغذ»، «موهاتو از جلوی چشمت بزن کنار»، «چطور داری می‌بینی؟»، «چی کار می‌کنی؟»، «دکمه‌های آستینت را ببند؛وقتی باز است خیلی گل و گشاد به نظر می‌رسد»،«این عرق گیر دیگه کهنه شده باید انداختش دور» استقبال می‌کنند. در واقع بسیاری از کودکان به این نوع صحبت کردن با لحنی عصبانی واکنش نشان می‌دهند. «مااااامااان» یا «بابااااا» به این معنی است که: «اذیتم نکنید. این کار و تصمیم مربوط به خودم است.»

  • هر‌چقدر کودک کم سن و سال باشد، جلوی روی او درباره‌اش صحبت نکنید.

تصور کنید کنار مادرتان ایستاده‌اید و او به خانم همسایه یکی از جملات زیر را می‌گوید:

به او اهمیت ندهید، یک کمی خجالتی است.

دخترم همه را دوست دارد.همه با او دوست هستند.

وقتی کودکان می‌شنوند که والدینشان درباره آنها این گونه صحبت می‌کنند، خود را یک شیء  تصور می‌کنند که تحت تملک والدینشان است.

  • بگذارید کودک خود پاسخ بدهد

بارها و بارها در حضور کودکان از والدین چنین پرسش هایی می‌شود:

مریم ازمهد کودک رفتن خوشش میاد؟

بچه کوچولو رو دوست داره یا نه؟

چرا اون با اسباب بازی‌های تازه‌اش بازی نمی کنه؟

نشانه‌ی واقعی احترام به استقلال کودک این است که به بزرگسال سوال کننده در پاسخ بگوییم:« مریم خودش به شما جواب می‌ده. اون خودش می‌دونه.»

  • به آمادگی نهایی کودک احترام بگذارید

گاهی اوقات کودک می خواهد کاری را انجام دهد که از نظر جسمی و عاطفی برای آن آمادگی ندارد. مثلا می‌خواهد مثل پسر بچه‌های دیگر به شنا برود ولی هنوز از آب وحشت دارد. می‌خواهد مکیدن شستش را کنار بگذارد ولی وقتی احساس خستگی می‌کند به او آرامش می بخشد.

به جای اجبار، اصرار و دستپاچه کردن او، می توانیم به او قوت قلب بدهیم که آمادگی نهایی را به دست خواهد آورد.

مثال:

« البته من نمی‌خوام دخالت کنم، ولی وقتی آماده شدی می‌تونی توی آب بری.»

« وقتی تصمیم گرفتی، می‌تونی مکیدن شستت رو ترک کنی.»

گرداوری : مژگان موسی پور

منبع:« به بچه ها‌گفتن، از بچه‌ها شنیدن۱» /نویسندگان: آدل فابرو، الین مازلیش / مترجم: فاطمه عباسی

لینک کوتاه مطلب : https://ta6.ir/?p=3980
ممکن است شما دوست داشته باشید

نظر شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.