قلدری کودک، از خانه ی پدری تا تن پروری در بزرگسالی
دو کودک مشغول بازی هستند. کودک سومی اسباببازی آنها را به زور میگیرد. والدین آنها وارد ماجرا میشوند. یکی از والدین میگوید :«اجازه نده کسی اسباببازیات را بهزور تصاحب کند. برو و آنرا از او بگیر.» فرزندش پاسخی نمیدهد. مادر او ناراحت شده و میگوید:« تو باید از خودت دفاع کنی. برو و اسباببازیات را پس بگیر.» کودک باز هم حرکتی نمیکند.
در مثالی که خواندید، والدین پیام روشنی برای فرزند داشتند: «باید روحیه تهاجمی داشت، اگر بزرگتر و قویتر از کسی هستی، میتوانی به او زور بگویی و…. این نوع واکنشها از سوی والدین، موجب تقویت روحیه قلدری و خشونتگرایی در فرزندانشان میشود.»
اکتسابی بودن «خشونت و ناسازگاری» الزاماً به این معنی نیست که والدین مقصرند بلکه رفتار والدین میتواند تأثیر تقویتکنندهای بر رفتارهای خشونت بار فرزندان بگذارد. اگر آنها رفتار تهاجمی داشته باشند، فرزندشان نیز این نوع رفتار را از آنها خواهد آموخت. وقتی آنها رفتار تهاجمی را رفتار پسندیده بدانند، فرزندشان را به طور مستقیم یا غیر مستقیم تشویق به تهاجم خواهند کرد.
وقتی آنها فرزندشان را کتک بزنند یا به او توهین کنند، او نیز کودک ضعیفتری را خواهد یافت تا چنین رفتاری را در مورد او اعمال کند.
مواردی وجود دارد که تأثیر خصوصیات روحی کودکان را در ارتکاب خشونت، ثابت میکنند اما در بیشتر موارد، نقش تربیتی والدین، اهمیت بیشتری دارد. برخی کودکان ممکن است تحت تاثیر فیلمهای سینمایی، بازیهای کامپیوتری و کتابهای پلیسی-جنایتی قرار بگیرند.
-
والدین چه نقشی در رفتار کودک خشونتگرا و ناسازگار دارند؟
- کودکان با مشاهدهی رفتار والدین آموزش میبینند، اگر والدین رفتارهایی خشونتآمیز داشته باشند، کودکان نیز چنین رفتارهایی را از آنها میآموزند. والدینی که فرزندشان را کتک میزنند، درواقع به او آموزش میدهند که ” اگر قویتر بودی، میتوانی دیگران را کتک بزنی و از طریق اعمال خشونت به اهداف خودت برسی.”
- تحقیقات نشان میدهند که خانوادههای کودکان ناسازگار با خانوادههای کودکان معمولی تفاوت دارند. این خانوادهها بسیار نامنظم هستند، نظارتی بر رفتارهای فرزندشان ندارند، احساسات فرزندشان را درک نمیکنند، از کنار مشکل او بهسادگی میگذرند و الگوی رفتاری مناسبی به فرزندشان ارائه نمیدهند. البته، این عوامل باعث نمیشوند تا خانوادهها را مسئول رفتارهای ناشایست فرزندشان بدانیم. اینها فقط نشاندهنده ضرورت تغییر در الگوهای رفتاری این نوع خانوادههاست تا شرایط مساعدی برای تقویت رفتارهای خشونتباردر فرزندشان ایجاد نشود.
- والدین کودکان قُلدُر باید بیاموزند که ارتباط بدآموز خود را با فرزندشان قطع کرده و در رفتار خود تجدیدنظر کنند. البته انجام این کارها چندان آسان نیست. بهنظر بسیاری از والدین ممکن است که دفاع از خود، مقاومت و برخورداری از روحیه تهاجمی فرزند خویش را قابل تحسین بدانند. این گونه والدین به دلیل داشتن چنین احساساتی قابل سرزنش نیستند.
-
وقتی کودکان خشونتگرا بزرگ شوند:
- کودکان قلدر در سنین پایینتر گرایش به فعالیتهای غیرقانونی دارند.
- بههنگام بلوغ، پنج برابر بیش از کودکان متعادل، مرتکب جرائم اجتماعی میشوند.
- کودکان خشونتگرا فاقد مهارتهای اجتماعی لازم برای برخورد مناسب با درگیریها و مشاجرات بوده و بهتدریج که بالغ میشوند، این ناتوانی در آنها بارزتر میشود.
- دچار افت تحصیلی میشوند.
- از همسر یا فرزندان خود سوءِاستفاده میکنند.
- این افراد معمولاً تنپرور بوده و تمایل به انجام کارهایی که سود فراوان و زحمت کمی داشته باشد و در نتیجه، مستعد ارتکاب جرائم مختلف اجتماعی هستند.
گرداوری : مژگان موسی پور
منبع:کلیدهای رویارویی با پدیده خشونت در کودکان و نوجوانان / دکتر باری مک نامارا و فرانسین جی مک نامارا / مترجم: دکتر مسعود حاجی زاده